راز ساخت اعتماد به نفس برای موفقیت

آیا تا به حال احساس خجالت در مورد خودتان می کنید؟ این اتفاق برای اکثر ما اتفاق افتاده است. اما نگران نباشید امروز ما از راز ساخت اعتماد به نفس برای موفقیت پرده بر میداریم.

گاهی اوقات به نظر می رسد که هر کسی که کارهای میلیونی راه می اندازد؛ به ستاره یوتیوب تبدیل شده و یا در اینستاگرام برای خود اسم و رسمی به هم خواهد شد. اما اگر عمیق تر نگاه کنیم می بینیم که بیشتر آن ها الکی است؛ اما در همان لحظه ای که آن ها را در فضاهای مجازی می بینیم؛ به آن ها غبطه خورده، و اصلا اهمیتی نمی دهیم که این ها واقعیت دارند یا نه.

راز ساخت اعتماد به نفس برای موفقیت

راز ساخت اعتماد به نفس برای موفقیت

 

مقدمه:

مهم نیست که چقدر پول، شهرت، سفرهای خارجی و یا هر کدام ازاین ها را دارید؛ زیرا همیشه به این ختم می شود که چقدر اعتماد به نفس دارید؟

آیا انقدر اعتماد به نفس؛ دارید که بگویید: ” ول کن بابا” و رویای خود را دنبال کنید؟ آیا آنقدر به خود مطمئن هستید که با خود بگویید” این ها همه اش بیخود است” و باز هم همان ارزش ها و باورها و اهداف خود را دنبال کنید؟

از همین مثال ها می توانید بفهمید که اعتماد به نفس برای داشن موفقیت؛ در زندگی بسیار ضروری است. عدم اعتماد به نفس ؛هیمشه شما را عقب نگه می دارد. همچنین تحقیقات نشان داده اند که کمبود اعتماد به نفس منجر به :

  • افسردگی
  • تنهایی
  • عدم موفقیت در تحصیل
  • عدم رضایت از زندگی

از مطالعه تمامی تحقیقات توانستیم اعتماد به نفس را در یک جمله خلاصه کنیم : اعتماد به نفس با صلاحیت همراه است.

 

مطالعه کنید  چرا خیلی راحت فراموش می کنیم؟

اعتماد به نفس چیست؟

در سال 1952، برنیس میلبورن مور، مقاله ای به نام اعتماد به نفس برای شایستگی را در مجله ای آموزشی منتشر کرد. در آن مقاله، وی درباره اعتماد به نفس معلمان بحث می کند، اما می توان آن را به تمامی ابعاد زندگی و همه افراد تعمیم داد.

او در این مقاله گفته: اعتماد به نفس بودن داشتن صلاحیت و شایستگی مانند داشتن صلاحیت بدون اعتماد به نفس کوچک و بی ارزش است.

با یک مثال این جمله را برای شما توضیح خواهم داد: رفتن به دانشگاهی که در آن مثلا مدیریت آموزش می دهند؛ به دست آوردن کفایت و شایستگی است. اما استفاده از شایستگی بازاریابی شما برای رهبری و مدیریت یک شرکت، اعتماد به نفس؛به علاوه صلاحیت است. این دو تنها وقتی با هم ترکیب می شوند مفید هستند.

پس اعتماد به نفس؛ بدون صلاحیت ارزشی ندارد. وقتی به شما می گویند مرد بی عمل به چه ماند؟ به زنبور بدون عسل. پس اگر حرف می زنید تنها وقتی آن حرف ارزش دارد که به آن عمل هم بکنید و این دقیقا همان رابطه ای است که بین کفایت و اعتماد به نفس وجود دارد. مکمل هم هستند.

و اما چگونه اعتماد به نفس خود را بسازیم؟

اگر شما در کاری که انحام دهید هر روز بهتر شوید؛ اعتماد به نفس بیشتری پیدا خواهید کرد. این دو یک رابطه مستقیم با هم دارند و در تحقیقات مختلف ثابت شده است. پروسه ایجاد اعتماد به نفس به این شکل است:

  • هر روز صلاحیت های خود را افزایش دهید.
  • آن ها را عملی کنید.
  • نتایج را مشاهده کنید.
  • و این روند را تکرار کنید.

اما خیلی ها این سؤال و این دغدغه را در ذهن دارند که اگر نتیجه خوب نشد چه؟ و برخی هم این شکایت را می کنند که زمان کافی برای تمرین کردن آن شایستگی را ندارم.

اگر می خواهید بهانه بیاورید؛ این موارد بهانه های بسیار خوبی هستند. این زندگی شماست و می توانید با این بهانه ها هر روز خود را سپری کنید.

اما این روش ساختن اعتماد به نفس؛ مبتنی بر مراحل واقعی و ملموس است. اعتماد به نفس؛ به خودی خود و با جادوگری یک روزه ایجاد نمی شود. شما می توانید هر روز به خود بگویید که اعتماد به نفس دارید و بسیار خوش شانس هستید که زنده اید. اما اگر مهارت لازم برای انجام کارها را نداشته باشید؛ هرگز به این حرف ها هم ایمان نخواهید داشت.

و این بزرگترین مسئله ما با بسیاری از نظریه های خودیاری و گفته های نویسندگان است. بله، تأییدها، تفکر مثبت، تعیین هدف، همگی عالی هستند، اما بدون انجام دادن و عمل کردن به آن ها هیچ چیز نیست. چگونه می خواهید بدون اینکه کاری انجام دهید؛ اعتماد به نفس داشته باشید؟ این غیر ممکن است. 

هیچ چیز اعتماد به نفس و عزت نفس را مانند عمل و اجرای کاری، زیاد نمی کند.

چه توانایی ها و شایستگی هایی را باید بهبود بخشیم؟

جواب این سؤال به این بستگی دارد که بعد از این چه چیزی می خواهید؟ اما برخی مهارت ها هستند که هر فردی می تواند آن ها را یاد گرفته و از آن ها فواید آن بهره مند شود تا بتواند راز ساخت اعتماد به نفس برای موفقیت را هم پیدا کند. 

هوش هیجانی:

انسان به صورت ذاتی موجودی اجتماعی است. بدون داشتن روابط خوب ما می میریم؛ و اگر می خواهید روابط خوبی داشته باشید باید هوش هیجانی بالایی داشته باشید. نحوه ی شناخت احساسات خود و دیگران و نحوه ی پاسخگویی نوعی مهارت است که همه باید از آن برخوردار باشند. 

خود-آگاهی:

شما می توانید خود-آگاهی را با تمرین کردن مدام خود- ارزیابی و چک کردن خود یاد بگیرید. مثلا افکار خود را بنویسید؛  پی ببرید که چرا در فلان موقعیت آن کار را انجام دادید؟ چگونه می توانید کار را بهتر انجام دهید؟ و در واقع باید خود را کامل شناخت.

حل مسئله:

ما در سیستم آموزشی بزرگ شده ایم که به ما حل مسئله و نحوه ی برخورد با مشکلاتمان را به ما یاد نداده اند؛ و عین ماشین هر آنچه را که به ما می گفتند انجام می دادیم. اما دنیا تغییر کرده و شرایط فعلی دگرگون شده است. نمی توان با فرمول های گذشته مسائل این روزها را حل کرد. پس هر چه توانایی حل مسئله ما بهتر باشد؛ موفق تر خواهیم بود. 

خود را گول نزنید که فکر کنید زندگی دقیقا با همان چیزی که شما برای آن نقشه کشیده اید پیش می رود. چنین چیزی نیست. ما ممکن است برای رسیدن به چیزی و یا جایگاه خاصی، تمامی تلاش، پول و وقت و انرژی خود را هزینه کرده باشیم؛ اما دقیقا لحظه ای که منتظر نتیجه هستیم؛ ناگهان همه چیز خراب می شود. در این جاست که حل مسئله می تواند به شما کمک کند. 

شما چه نظری دارید؟